بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام به همه دوستان
حس خیلی عجیبی وجود داشت. پدر شهید اینقدر محکم و استوار به پسرش نگاه میکرد و لبخند میزد ، که باعث تعجب همه شده بود. احساس میکردی که پدر، داره محمد رو میبینه و نمیخواد کسی متوجه این موضوع بشه.
وقتی دستم رو روی بدن محمد گذاشتم انگار تمام زیباییها وارد قلبم شد و تاریکیها فرار کردند.
غیرت و استواری محمد رو کاملا میشد حس کرد. حالا میفهمم که چرا دشمنان اسلام اینقدر میترسند. چون حتی از استخوانهای محمد هم غیرت و ایمان و شجاعت می بارید.
شاید یه سریها فقط شنیده باشند که شهدا زنده اند. ولی توی ماجرای اون شهیدی که در کهف الشهداء شناسایی شد و ماجرای مادر شهید محمد منتظری و خوابی که مادرانشون از شهیدانشون دیدند ، حالا دیگه همه این شنیده رو دیدیم. مادر شهید محمد منتظری خواب میبینه که محمد بهش میگه من اومدم مادر... و فردای اونروز خبر پیدا شدن پیکر پاکش میرسه. یا امام حسین (علیه السلام) ؛ محمد که ذاکر اهل بیت (ع) بود ، مثل امامش سر از تن جدا برگشت.
خیلی ها روی تابوتش حرفهاشون رو نوشتند که محمد برامون دعا کن و دستمون رو بگیر و ، ما هم میخوایم شهید بشیم و ... مگر نه این است که شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند. ای کاش همیشه دلمون به شهدا وصل باشه و لبخندشون رو به کارهای خوبمون حس کنیم. برای همه دعا کنید دوستان. یا علی
برای دیدن عکسهای بیشتر وارد سایت فارس نیوز شوید :