وقتی بساط گریه مهیا نمی شود / وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم / در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی جواب دل مجنون بی قرار / آید ز سمت خانه ی لیلا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب / این قلب مرده است مداوا نمی شود
وقتی به دور بستر مرگ دلت همه / گویند خوب می شود اما نمی شود
وقتی که از خجالت ارباب چشم تو / حتی گشوده بهر تماشا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است / مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود...