موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لینک دوستان
آخرین مطالب
امکانات




مشاهده و دریافت کد
مداحی
نویسنده : یازهرا
دوشنبه 92/2/30
نظر

صدای او همه را جذب می کرد






 

پنج سال بیشتر نداشت. رفته بودیم منبر مرحوم کافی. بعد از سخنرانی برنامه مداحی بود. همه سینه می زدند.

برگشتیم خانه. محمد رفت داخل انباری. تکه لوله ای را برداشت. آمد داخل اتاق و نشست روی صندلی . لوله را جلوی دهانش گرفته بود و مداحی می کرد!

خواهر و برادر کوچکش را هم در مقابلش نشانده بود! می گفت: شما سینه بزنید!

خیلی به مداحی علاقه داشت. هر چه بزرگتر می شد این علاقه بیشتر می شد. تا اینکه بعد از انقلاب با برگزاری دعای کمیل در مدرسه مداحی اهل بیت را شروع کرد.

چند جلسه از برگزاری دعای کمیل گذشت. صدای محمد سوز عجیبی داشت. اشک می ریخت ودعا می خواند. در خواندن روضه و دعا واقعا استاد شده بود.

صدای او همه را جذب می کرد.

یکی از بلندگوها داخل حیاط بود. اهالی محل تقاضا کردند در دعای کمیل شرکت کنند. برای همین دربمدرسه شبهای جمعه باز بود.

عامل مشخصه مداحی محمد سوز درونی او بود. جلسات مداحی او با شور و حال عجیبی همراه بود. رفقایش می گفتند: محمد هر جا مداحی می کند و روضه می خواند آنجا را کربلا می کند.

دعای توسل های محمد را در گلزار شهدا فراموش نمی کنیم. آنجا دیگر بلندگو کارساز نبود. آنقدر صدای گریه و فریادها بلند بود که صدای محمد را کسی نمی شنید.

از دیگر ویژگی های او خواندن مناجات بود. محمد از سوز دل اشک می ریخت و با خدا حرف می زد. معمولا در ابتدای مداحی از رحمت خدا می گفت. همیشه در ابتدا آیه : لاتقنتوا من رحمت الله را می خواند.

به مردم از رحمت خدا می گفت. در لا به لای مداحی هم برای مردم صحبت می کرد. مطالب آموزنده می گفت. از مرگ می گفت. از سختی های قیامت و ...

ناله های جانسوز او دل هر شنونده را به لرزه می انداخت. کسی نبود که با مداحی او منقلب نشود. با فریادهای الهی العفو او همه اشک می ریختند.

نوارها و سی دی های مداحی محمدرضا موجود است. هنوز هم بسیاری از دوستان با شنیدن دعاها و مناجاتهای او منقلب می شوند.

نوای ملکوتی محمد برخواسته از درون زلال و پاک او بود. هر کس یکبار در مجلس او حضور داشت این را حس می کرد.

محمدرضا در جلسات مختلف سخنرانی هم می کرد. بارها در مورد اهمیت حفظ انقلاب و... برای دانش آموزان دبیرستان صحبت می کرد. فن بیان او بسیار بالا بود.

یک ماه است که محمدرضا در مرخصی است. بعد از چهار سال این اولین باری است که اینقدر در اصفهان مانده.

منزل ما هر روز شلوغ است. دوستان محمد به دیدنش می آیند. هر شب با هم به منازل شهدا می روند.

مراسمات دعای توسل و دعای کمیل گلستان شهدا را محمد برگزار می کند.

صدای مداحی او را دوستانش ضبط می کنند. نوارهای او در بین بچه های رزمنده پخش شده. صدای او سوز عجیبی دارد. همه کسانی که در مجالس او حضور دارند این را حس می کنند.

یکی از دوستانش به محمد می گفت: خیلی معروف شدی! من چند روز پیش تهران بودم. پشت شیشه یکی از مغازه های نوار فروشی نوشته بود. نوارهای مداحی و دعای کمیل برادر تورجی رسید.


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
یــــــــا زهــــــرا
نام: محمدرضا تورجی زاده
تولد : 23 تیر ماه 1343
فرزند: حسن
شهادت: 5 اردیبهشت 1366
محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای 10
محل دفن:گلزار شهدای اصفهان
روبروی فروشگاه فرهنگی شاهد
حرف دل
روی قبرم بنویسید که خواهربودم
سالها منتظر روی برادر بودم
بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
روی قبرم بنویسیدجدایی سخت است
اینهمه راه بیایم،تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بیخبرم
سالها میشود و از پیرهنش بیخبرم
نوای یار
طلا روی طلا
شهید محمدرضا تورجی زاده
وب های مرجع همکار
آرشیو ماهانه
منو اصلی
نویسندگان

Up Page
ابزار و قالب وبلاگکد پرش به بالای صفحه وب