اگر تلاش دارین مسلمان واقعی بشین ولی نمی دونین چه کسی رو الگو قرار بدین این پست رو بخونید و در مورد اعمال، رفتار، کردار و ... ؛ الگویی که خداوند سفارش کرده است بیشتر تحقیق کنید.
لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کانَ یرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکرَ اللَّهَ کثِیراً
همانا برای شما در (سیرهی) رسول خدا الگو و سرمشقی نیکوست، (البتّه) برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
سوره 33. احزاب آیه21
این آیه در میان آیات جنگ احزاب است؛ امّا الگو بودن پیامبر، اختصاص به مورد جنگ ندارد و پیامبر در همهی زمینهها، بهترین الگو برای مومنان است.
* در الگو بودن پیامبر شک نکنید. «لقد»
* الگو بودن پیامبر، دایمی است. «کان»
* گفتار، رفتار و سکوت معنادار پیامبر حجّت است. «لکم فی رسول اللّه اسوة حسنة»
* معرّفی الگو، یکی از شیوههای تربیت است. «لکم - اسوة»
* باید الگوی خوب معرّفی کنیم، تا مردم به سراغ الگوهای بَدَلی نروند. «رسول اللّه اسوة»
* بهترین شیوهی تبلیغ، دعوت عملی است. «اُسوة»
* کسانی میتوانند پیامبر اکرم را الگو قرار دهند که قلبشان سرشار از ایمان و یاد خدا باشد. «لمن کان یرجوا اللّه ...»
* الگوها هر چه عزیز باشند؛ امّا نباید انسان خدا را فراموش کند. «رسول اللّه اُسوة - ذکر اللّه کثیرا»
منبع:افغان پیپر
40 نکته از سبک زندگی حضرت محمد مصطفی( ص )
· -کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
· -هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
· -هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
· -پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
· -چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
· -با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
· -دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
· -هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
· -بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
· -به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
· -کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
· -آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
· -هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
· -هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
· -هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
· -هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
· -هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
· -از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
· -هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
· -بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
· -از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.
· -سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
· -اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
· -با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
· -در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
· -میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
· -وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
· -هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.
· -اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.
· -اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
· -عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
· -احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
· -هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
· -هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
· -پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
· -غریبان را خیلی مراعات می کرد.
· -با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
· -همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
· -چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
· -اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .